قدس آنلاین: در ادامه طرح انتشارات بهنشر وابسته به آستان قدس رضوی مبنی بر نگارش ۱۰ رمان مدرن دینی توسط ۱۰ نویسنده در ارتباط با بزرگان عالم تشیع و اهلبیت(ع)، با هدف انعکاس دغدغههای جامعه جذب مخاطب امروزی، با جهانگیر خسروشاهی به گفتوگو نشستهایم. خسروشاهی در این طرح نوشتن رمان درباره زندگی قمربنیهاشم ابوالفضلالعباس(ع) را به عهده دارد.
جهانگیر خسروشاهی متولد ۱۳۴۰ دارای تحصیلات حوزوی است و «نفر پانزدهم» اولین کتاب اوست که در سال ۶۷ به چاپ رسیده است. همکاری با مجله سوره، عضویت در شورای بررسی کارگاه قصه و رمان حوزه هنری، عضویت در پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، همکاری با گروه تلویزیونی جهاد سازندگی و گروه تلویزیونی روایت فتح، از فعالیتهای فرهنگی این نویسنده است.
گفتوگوی ما را با این نویسنده پیرامون انگیزه نوشتن حول و حوش زندگی ائمهاطهار(ع) و ضرورت بهکارگیری قالب داستانی برای این روایات، بخوانید.
* چه شد خواستید رمانی با محوریت حضرت ابوالفضل(ع) بنویسید؟
** آبان ماه سال گذشته آقای پارسینژاد با من تماس گرفتند که انتشارات بهنشر تصمیم گرفته مجموعهای از نویسندگان، درباره اهلبیت(ع) در قالب ادبیات داستانی کتاب بنویسند. در همین راستا به جلسهای دعوت شدیم که درباره جزئیات کار صحبت کنیم و قرار شد هر دو هفته یک بار این جلسات ادامه پیدا کند. هدف اصلی این نشر گرایش دادن جوانها به سمت ائمهاطهار(ع) در قالب ادبیات داستانی است.
* قرار است این آثار چه تفاوتی با دیگر آثار متعدد در این رابطه داشته باشد؟
** مجموعههای داستانی زیادی برای ائمه نوشته شده که هنوز هم ادامه دارد. این آثار را میتوان در چند دسته تقسیمبندی کرد؛ نخست؛ داستانهایی که فضای اطراف روایات صحیح را به صورت ساده با ادبیات بهتر بازسازی و روایت کردند. یا اگر شخصی همراه معصوم بوده از زبان او مسائلی را میگفتند. این کار خیلی مرسوم است. دسته دیگری قدم را با جرئت بیشتری برداشته و عمیقتر وارد ادبیات شدند مثل کتابهای «کشتی پهلوگرفته» یا «پدر، عشق و پسر» یا کتاب «سقای آب و ادب» نوشته آقای شجاعی یا کتاب «ماه به روایت آه» از آقای زرویی نصرآباد که درباره حضرت ابوالفضل(ع) است و سبک و سیاق داستانی دارد. دسته سوم مقداری متفاوت هستند؛ داستاننویس خودش را در موقعیتی قرار داده که اماممعصوم(ع) قرار داشته است. در واقع نویسنده از قلمش مانند دوربین استفاده میکند تا حال معصوم را گزارش کند که کار بنده از این دست نیست.
* قالب رمان دینی برای بازگویی سیره معصومین(ع) مناسب است؟
** من معتقدم راجع به امام معصوم نمیتوان رمان نوشت و با اطلاق عنوان رمان به کتابهای داستانی با موضوع زندگینامه ائمه موافق نیستم؛ چرا که کلاً خاستگاه رمان غرب است، هر چند این قالب نوشتن در هر کشوری بافت و ساختار خودش را پیدا کرده باشد؛ مثلاً رمان در آمریکای لاتین به نوعی و در ژاپن به نوع دیگری بومی شده است. این اتفاق برای ایران هم میتواند رخ دهد، اما در رمان دست نویسنده برای پرداختن به شخصیت داستانی با فراز و فرودهای خودش باز است که با شناخت کامل و احاطه بر شخصیت نقش اول داستان صورت میگیرد، اما ما درباره ائمهاطهار(ع) نمیتوانیم اینگونه بنویسیم، چون احاطهای بر شخصیت این بزرگواران با ظرف ذهنی محدود خود نداریم و این امر به نوعی اسائهادب به پیشگاه این بزرگان است. از نظر من این کار ممنوع و ناصحیح است که بار درام داستان را روی دوش اهلبیت(ع) بگذاریم. نمیتوان مستقیماً در مورد ائمه گفت بلکه میتوان از شخصیتهای فرعی جذاب اطراف اهلبیت(ع) که مبلغ آنها نیز هستند و در این راه شهید شدهاند، استفاده کرد.
به عنوان مثال در فیلم امامعلی(ع) شما نمیبینید حضرت خودش اقدام و کنش فیلمنامهای داشته باشد، اما مالک اشتر در این فیلم با یک جاودانگی بینظیر و مظلومیت، بار درام فیلم را به عهده میگیرد؛ شاید در اطراف حضرت علی(ع) یکی دو نفر دیگر بتوانند چنین نقشی را ایفا کنند.
به همین دلیل گمان میکنم انتشارات بهنشر دنبال کاری است که عطر و بوی اهلبیت(ع) از آن استشمام بشود و در عین حال با سایر داستانهای دینی متمایز باشد. حضور آقای دکتر پرویز در جمع نویسندههای این ۱۰ داستان دینی نشان میدهد کار با احتیاط انجام میشود وگرنه ایشان یا سایر دوستان مایل به حضور در هر گروهی نیستند.
* نوشتن درباره زندگی حضرت ابوالفضل(ع) را خود انتخاب کردید یا از قبل شما را به عنوان نویسنده زندگینامه داستانی این حضرت انتخاب کرده بودند؟
** من اول پیشنهاد کردم زندگی امامرضا(ع) و بعد زندگی امام موسیکاظم(ع) را بنویسم که نوشتن درباره زندگی هر دو این بزرگواران را نویسندگان دیگر تقبل کرده بودند و در نهایت نوشتن درباره قمربنیهاشم(ع) پیشنهاد شد و اینجا فهمیدم که این انتخاب من نبوده و از اول من برای این کار انتخاب شده بودم. این کار حسنمطلعی بود و بلافاصله تحقیق درباره زندگی حضرت ابوالفضل(ع) را شروع کردم. کار هم کمی پیش رفته و امیدوارم خداوند عمری بدهد که بتوانم این کار را به سرانجام برسانم.
زمان نوشتن این داستان هم در قرارداد یک سال تعیین شد که با شیوع ویروس کرونا و بیماری برخی اعضای گروه نویسندگان از جمله خود من که مشکل قلبی برایم پیش آمد، به تأخیر افتاد. این کار ترس من را بیشتر کرد که انشاءالله توفیق خواهم یافت ادامه کار را بنویسم.
* چه بخشهایی از زندگی حضرت عباس(ع) را در این داستان مورد توجه قرار دادید؟
** آنچه از قمر بنیهاشم در اسناد تاریخی موجود است، زیاد نیست. چند روایت محدود درباره ولادت ایشان، حضور حضرت در جنگ صفین که البته گروهی هم این روایت را قبول ندارند و در نهایت حرکت کاروان کربلا تا کربلا از حضرت ابوالفضل(ع) است که تا اینجا خیلی از ایشان مطلب نداریم، ولی از ورود به سرزمین کربلا درباره این حضرت مطالب مفصلی داریم. کتابهای خوبی هم مثل خصائصالعباسیه، یا سردار کربلا، ترجمهالعباس مرحوم مقرم، .... وجود دارد. به همین دلیل آنچه از زندگی ایشان بتوانم بدست بیاورم به نحوی که در شأن و مرتبت حضرت ابوالفضل(ع) باشد، در رمان به کار خواهم بست.
* آیا بازنویسیها و داستانهای دیگر را هم مطالعه کردهاید که اثر شما با آن تفاوتی داشته باشد؟
** بله، ۱۵۷ منبع را به قلمهای متفاوت دیدم که گاه از زبان سوختهای، مطلب سوختهتر آمده و از زبان دلدادهای، مطلب عاشقانهتر نوشته شده، اما اصل اثر همان چیزی است که در کتابهای تاریخی و مقاتل آمده است. همچنین قرار شده چهار تا پنج کتاب هم بین ما و دوستان نویسنده این کار، مبنا قرار بگیرد.
* از کتاب «سقای آب و ادب» نام بردید، نگاهی هم به این اثر داشتید. این اثر جزو پرفروشترین آثاری بوده که با موضوع حضرت اباالفضل(ع) نوشته شده است. نظرتان درباره آن چیست؟
** من اگر بخواهم درباره اثر ایشان نظر بدهم ممکن است نقد غیرمنصفانهای اتفاق بیفتد. من کتابم شبیه آقای شجاعی نیست. مثلاً یک فصل در رمان آقای شجاعی به نام عباس فرشتگان است که در آن عاشقانههایی است که آقای شجاعی درباره صاحب لوای امامحسین(ع) میخواهد بگوید. حال اینجا چقدر این کار با موضوع کتاب نسبت دارد یا ندارد باید خود آقای شجاعی و اهل نقد بگویند. این در حالی است که کار من نسبتی با غیر موضوع کتاب ندارد.
* درباره زاویهدید این اثر بگویید در داستان از راوی دانایکل یا سوم شخص استفاده کردهاید و کتاب در چه مرحلهای است؟
** اگر شخص اول را راوی اول شخص قرار میدادم برای من چهبسا آسانتر بود، ولی برای امری که معنوی است به نظرم آمد دانایکل، در داستان بهتر مینشیند. فقط نوشتن یک سوم کار را تمام کردهام اگرچه پس از نوشتن، تازه کار اصلی شروع میشود و آن مداقه و بازنویسی است.
* نوشتن درباره شخصیت ابوالفضل العباس(ع) که مردم از طریق مقاتل و روضهها با حضرت آشنایی دارند چقدر موجب سختی کارتان شده است؟
** تا اینجا که راه سختی داشتیم؛ چرا که ذهن جامعه نسبت به این بزرگواران آشناست؛ البته این هم حسن کار است که ذهن مردم نسبت به موضوعی که میخواهی بپرورانی آشناست و در فرهنگ یک ملت وجود دارد. از طرفی خیلی سخت است که نوشتهات را در بین این همه آثار به قضاوت بگذاری، چه بسا حتی کسی بهتر از آن را نوشته باشد، چون سخن در این باره فراوان گفته شده است. با این حال نمیتوان ناامید هم بود؛ چرا که قالب داستانی شاید این کار را از بقیه کارها متمایز کند. هدف این است که جوانها طالب و شیفته ائمهاطهار(ع) شوند وگرنه کسانی که عمری غلامی این خاندان را کرده باشند کافی است بگویی یا حسین(ع)، انگار تمام روضه خوانده شده، اما جوانها و نوجوانها را با کتابهایی که با اسلوب داستانی قوی نوشته شده باشد میتوان جذب کرد و این برکت این کتابهاست.
* این کتابها چه نقشی در اصلاح و یا تقویت روایات معتبر میتوانند داشته باشند؟
** یکی از اهداف این کار و گروهی که بهنشر دور هم جمع کرده، همین است. اگرچه در اطلاق عنوان سستی درباره دیگر آثار، دست و دل میلرزد، اما اینکه کارهای صحیح دیده شود و یک نوع جداسازی بین منابع و مقاتل صورت گیرد، خوب است. با این حال اگر بخواهیم نوشتن درباره ائمه(ع) را با استناد به محکمترین سندها بنویسیم شاید به عشر زندگی و عمق معنویت امامان هم نرسیم. شاید به پالایش تاریخ از جهات مختلف نیاز داریم، آنچنان که مرحوم علامه جعفر مرتضی افزون بر ۲۵ جلد درباره زندگی اهلبیت(ع) از بین روایات صحیح انتخاب کرده و گردآوری کردند و عمر خود را در همین راه گذاشتند. با این حال بحث از بین رفتن شبههها در ذهن حتی دوستداران اهلبیت(ع) همیشه نتیجه خوبی به همراه ندارد.
گاه شائبهای را از ذهن کسی میخواهیم پاک کنیم، اما دیگر رمقی در جان شنونده و مستمع نسبت به روضه باقی نمیماند. حال ممکن است این بحث در دانشگاه و بین علما که بحث طلبگی کنند به کار آید و موضوع را دوباره به مردم ارجاع بدهند در حدی که رفع شبهه و اشکال کنند. پس موافقم در کنار رفع شبهات، به این موضوع هم دقت شود.
نظر شما